اسکل آباد | ||
تو بارون که رفتی شبم زیرو رو شد یه بغض شکسته رفیق گلو شد
احساس سوختن به تماشا نمی شود آتش بگیر تا که بدانی چه می کشم
این دلی که شکستی مال من نبود خیلی وقت پیش تقدیم به تو شد خوشحالم چون حالا میتونم جای دل سنگ بذارم تو ســ ــینه
چقدر سخته دلت بخواد سرتو باز به دیواری تکیه بدی که یبار زیر آوار غرورش همه وجودت له شده
چقدر سخته تو خیالت ساعتها باهاش حرف بزنی اما وقتی دیدیش هیچ چیزی بجز سلام نتونی بگی
چقدر سخته وقتی که پشتت بهشه دونه های اشک گونه هاتو خیس کنه اما مجبور بشی بخندی تا نفهمه که هنوز دوسش داری
آرزو دارم شبی عاشق شوی آرزو دارم بفهمی درد را تلخی برخوردهای سرد را میرسد روزی که بی من لحظه ها را سرکنی میرسد روزی که مرگ عشق را باور کنی میرسد روزی که شبها در کنار عکس من نامه های کهنه ام را مو به مو ازبر کنی . . .
[ سه شنبه 91/4/20 ] [ 9:39 عصر ] [ MIGMIG ]
|
||
[ طراحی : نایت اسکین ] [ Weblog Themes By : night skin ] |